دلیل بسیاری از مشکلات و شکستهایی که در زندگی میخوریم اینه که باورهای غلط و منفی در زندگیمون وجود داره و قطعا یکی از مهمترین کارهایی کا باید برای رسیدن به موفقیت و ثروت انجام بدیم اینه که باورهای غلط و منفی رو از بین ببریم و تغییرشون بدیم به باورهای مثبت. به همین دلیل ازتون میخوام تا پایان مقاله “کاملترین دوره رایگان صفر تا صد شناخت باور ، تغییر باورهای منفی و تقویت باورهای مثبت” همراهم باشید.
تعریف باور
- باور که بهش اعتقاد و ایمان هم گفته میشه ، در اصل ، نگاه و نگرش ما به جهان پیرامونمون هستش که میتونه مثبت یا منفی ، و یا منطقی یا غیر منطقی باشه ، مثلا یک نفر باور داره که همیشه بدبخته و یک نفر باور داره خوشبخته.
- باور در کنار مهارت ، دو بال موفقیت هر فردی هستن
- باور ما تعیین میکنه که در برابر رویدادها و اتفاقات بیرونی که در زندگی ما رخ میده ، چه واکنشی نشون بدیم.
- باور مثبت باعث میشه تمرکز ما روی یک هدف بیشتر بشه و بیشترین استفاده رو از فرصتهای زندگی برای رسیدن به هدف داشته باشیم ، در اصل وقتی ما باور داریم که توی کار موفق میشیم ، پس قسمت RAS مغزمون که مرکز فیلتر و مدیریت توجه ها در مغز هستش ، تمرکز بیشتری روی اون هدف میذاره و احتمال موفق شدنمون بیشتر میشه.
- RAS دقیقا مثل گوگل توی مغزمون کار میکنه و فقط دنبال چیزی میره که ما میخوایم. مثلا وقتی ما میخوایم به یک خودروی لاکچری برسیم ، قسمت RAS مغز تمرکز بیشتری روی اون خواسته ما میکنه و شاید قبلا همچین خودرویی نمیدیدم ولی بعد از خواستن یه همچین خودرویی خیلی پیش میاد که ماشین رویاهامون رو ببینیم.
- پس وقتی به چیزهای منفی فکر میکنیم RAS مغزمون هم روی چیزهای بد تمرکز میکنه و وقتی روی چیزهای خوب فکر کنیم RAS مغز هم روی چیزهای خوب تمرکز میکنه
ریشه باورها از کجاست؟
- باور میتونه ریشه در ژن ما داشته باشه و مخصوصا برخی اختلالات رفتاری میتونه تاثیر مستقیمی روی باورهای ما داشته باشه
- باور میتونه از پدر و مادر و یا مراجع قابل اعتماد دیگه ای که در طول زندگی درکشون کردیم ، حاصل بشه
- باور میتونه حاصل تجربه های خوب یا بد ما در زندگی باشه
- باور میتونه حاصل مطالعه ، یادگیری و در نتیجه آگاهی هایی باشه که ما کسب میکنیم.
- باور میتونه نتیجه زبان ، فرهنگ و موقعیت جغرافیایی ما باشه.مثل ضرب المثلهای منفی
- استفاده از بایدها میتونه ریشه باورهای غلط باشه ، مثلا باید موفق بشم ، نباید اشتباه کنم و شکست بخورم ، نباید فلان اتفاق بیوفته ، باید عالی باشم و…
- یه تکنیک مهم برای شناخت ریشه باورها ، استفاده از کلمات ربطی مثل زیرا ، بنابراین ، هر وقت ، تا زمانی که ، اگر ، بعد از ، در آن صورت ، قبل از ، همانطور که و… هستش. مثلا اگه باور دارید که موفق نمیشید ، به خودتون بگید من باور دارم موفق نمیشیم زیرا…. و اینطوری به نتایج خیلی خوبی میرسید ، مثلا ، زیرا توی کارهای قبلیم شکست خوردم ، زیرا همیشه بهم گفتن تو هیچی نمیشی ، زیرا…
- باور میتونه نتیجه خطاهای شناختی ذهن باشه که در ادامه میخوام توضیح بدم خدمتتون
معرفی خطاهای شناختی در ایجاد باورهای منفی و غلط
۱) معرفی خطای تفکر همه یا هیچ در ریشه باورهای منفی
در این خطا ما برای خودمون قوانین صفر و صدی میذاریم و هیچ انعطاف پذیری نداریم. یعنی مثلا میگیم یا باید پولدار باشم تا از زندگی لذت ببرم و یا از زندگی لذت نمیبرم ، یا باید عالی باشم برای شروع کار و یا اصلا کار رو شروع نمیکنم.
۲) معرفی خطای تعمیم در ریشه یابی باور غلط
در زمان یک نتیجه بد و شکست در یک موضوع، اون رو تعمیم میده به همه موضوعات دیگه ، مثلا یک بار نه میشنوه خیال میکنه که همیشه نه خواهد شنید. یا وقتی چند بار شکست میخوره فکر میکنه همهیشه شکست خواهد خورد ، یا وقتی در رابطه با فردی شکست میخورن خیال میکنن همه بد هستن و…
۳) معرفی خطای نتیجه گیری سریع در ایجاد باور سمی
در این خطا افراد بدون هیچ شواهدی نتیجه گیری سریع از اتفاقاتی که براشون میوفته میگیرن و یه جوری پیشگویی یا ذهن خونی میکنن مثلا در رابطه با افراد از روی ظاهر اونها تصمیم گیری میکنن
۴) معرفی خطای فاجعه آفرینی در ایجاد باور غلط
که در این خطا ، وقتی برای فرد ، اتفاق بدی میوفته ، بدترین نتیجه رو تصور میکنه مثلا در بیماری خودش یا نردیکانش تا مرگ اونها پیش میره یا با کوچکترین مشکلی در شروع کار خیال میکنه شکست حتمیه
۵) معرفی خطای شخصی سازی در ایجاد باور سمی
در این خطا هر اتفاقی پیرامونمون و اطراف ما میوفته ، حتی با وجود اینکه در اون اتفاق سهیم نیستیم ، اون رو به خودمون ربط میدیم
۶) معرفی خطای اشتباه کنترلی در ایجاد باور منفی
یا هر شکستی میخوریم بقیه رو مسئولش میدونیم و زمین و زمان رو مقصر میکینم و یا هر اتفاقی برای بقیه میوفته حس میکنیم میتونستیم اون رو کنترل کنیم و جلوی اتفاق رو بگیریم.
۷) معرفی خطای برچسب زدن در ایجاد باور غلط
شکل حاد خطای فاجعه انگاری هستش و روی خودم برچسبهای منفی میزنیم ، مثلا میگیم من همیشه بدبختم یا همیشه بازنده ام و استفاده از کلماتی مثل دست و پا چلفتی ، بدبخت ، چاقالو و…
۸) معرفی خطای دست کم گیری جنبه های مثبت در ایجاد باور منفی
در این خطا ما موفقیتهای خودمون یا دیگران رو کوچیک میشماریم و دست کم میگیریم و اینطوری موفقتها برامون ارزشی
۹) معرفی خطای فیلتر منفی در ایجاد باور غلط
فقط به جنبه های منفی یک قضیه فکر میکنیم. مثلا وقتی یه نفر ده تا ویژگی خوبمون رو میگه و فقط یه ویژیگ بد رو میگه ، تمام تمرکزمون رو روی اون ویزگی بدی که ازمون گفته میکنیم.
۱۰) معرفی خطای بایدها و نبایدها در ایجاد باور غلط
در این خطا همش به خودمون یا دیگران باید و نبایدهیا غیر انعطاف پیذیر میگیم و با این کارها روحیه خودمون رو کم میکنیم ، مثلا باید این کار رو عالی انجام بدم و الا بدبخت میشم.
۱۱) معرفی خطای مقایسه در ایجاد باورهای سمی
در انجام کارها فقط خودمون رو با افرادی که از خودمون بهتر هستن مقایسه میکنیم و به تواناییهای خودمون که شاید از اونها خیلی بهتره نگاه نمیکنیم و خودمون رو تحقیر میکنیم.
۱۲) معرفی خطای پشیمونی همیشگی در ایجاد باورهای غلط
در این خطا فرد از خطاهای گذشته درس نمیگیره و فقط خودش رو سرزنش و تحقیر میکنه و پشیمون از کارهای گذشته هستش و مثلا فرد به خودش میگه ای کاش اون کار رو انجام نمیدادم ، به جای اینکه بگه بهتره این کار رو انجام بدم تا به موفقیت برسم.
۱۳) معرفی خطای اگه بشه / نشه چی ؟ (خطای نکنه) در ایجاد باورهای اشتباه
فرد قبل از انجام کارها ، خودش رو از شکست یا اتفاقات تلخی که در مسیر هدفش شاید بیوفته میترسونه و حتی منصرف ازانجام اون کار میشه. مثلا اگه بهم خیانت کنه چی ؟ یا اگه نشه چی ؟
۱۴) معرفی خطای استدلال احساسی در ایجاد باور منفی
فرد در زمان حالت احساسی خوب یا بدش، کلا در مرود اون کار به شکل غیر واقع بینانه احساس بدی پیدا میکنه ، مثلا با اولین ترشرویی نامزدش، با خودش فکر میکنه که این ازدواج صورت نمیگره یا به طلاق ختم میشه
۱۵) معرفی خطای سفسطه انصاف در ایجاد باور اشتباه
فرد فکر میکنه هر اتفاقی براش میوفته منصفانه نیست و دیگران دارن در حقش ظلم میکنن
۱۶) آشنایی با خطای لنگر انداختن د رایجاد باورهای سمّی
خطایی هستش که فرد توی اولین برخورد یا یه فرد یا موقعیت ، تصمیم کلی در موردش میگیره. مثلا توی اولین جلسه با یک فرد ، از روی ظاهر اون فرد و برخورد مودبانه اون تصمیم میگیره کلا آدم خوبیه
۱۷) معرفی خطای اثر ارابه ای یا همرنگ شدن در ایجاد باورهای غلط
تمایل ناخودآگاه به هم رای شدن، هم فکر شدن و هم سو شدن با سایرین هستش. یعنی یه راهی که همه رفتن خیال میکنیم خوبه این خطا اسمهایی مثل تأیید اجتماعی، رفتار گله‌ای، فشار جامعه و تفکر گروهی هم داره.
۱۸) معرفی خطای سوگیری تأیید یا تعصب تأیید در ایجا باور منفی و اشتباه
به خطایی گفته میشه که فرد ، گرایش به جستجو، تفسیر، ترجیح و به یادآوری اطلاعات به روشی داره که باورها یا فرضیه‌های خودش تأیید بشه. توی حالت بیمارگونه این خطا ، فرد همواره هر اطلاعاتی را طوری تعبیر میکنه که تأییدی بر نظراتش باشه و اطلاعات جدید را طوری فیلتر، دست کاری یا تعبیر میکنه که نه تنها تهدیدی برای باورهاش نباشنه بلکه تأیید هر چه بیشتر اونها باشه.
۱۹) معرفی خطای انتخاب گزینشی در ایجاد باور سمی
فرد بصورت گزینشی ، اطلاعات و شواهد رو در جهت تأیید باورهای مورد نظرش و در همین حال پنهان کردن یا نادیده گرفتن اطلاعات و شواهد مخالف فیلتر میکنه
۲۰) معرفی خطای اثر دانینگ کروگر در ایجاد باور غلط
فرد با کمی یادگیری در یک زمینه دچار توهم تخصص و خبرگی تو اون زمینه میشه و فکر میکنه علامه دهره.
روشهای تقویت و اصلاح باورهای غلط و تبدیل به باورهای مثبت
- مغز ما به دلیلی منفی بودنش بیشتر سعی میکنه شکستهای زندگیمون رو مرور کنه و روشون تمرکز کنه و به همین دلیل باید همیشه چیزهای خوب رو بهش یادآوری کنیم.
- خطاهای شناختی و سوگیری های شناختی رو بصورت کامل بشناسیم تا با شناخت باورهای غلط باهاشون مبارزه کنیم.
- لیست موفقیتها ، نقاط مثبت و کارهای خوبمون رو بنویسیم.
- اهدافمون رو در دفتر یا برگه ای ثبت کنیم و جلوی چشممون باشه.
- هر روز صبح و شب اهدافمون رو مرور کنیم.
- از اخبار ، مکانها و افراد منفی نگر دوری کنیم.
- خودمون رو سرزنش نکنیم و قبول کنیم که بعضی از اشتباهات در مسیر موفقیت اتفاق میوفته و باید ازشون درس بگیریم
- خودمون رو با دیگران مقایسه نکنیم و فقط از موفقیتشون الگو بگیریم و بپذیریم که توانایی آدمها با همدیگه متفاوته
- از کلمات منفی استفاده نکنیم ، مثلا به جای عبارت افتضاح بگیم ناخوشایند ، یا به جای سمج بگیم پرتلاش ، به جای بدشانسم و نمیتونم ، بگیم باید تلاش بیشتری انجام بدم و…
- سخنان و کتابهای انگیزشی مطالعه کنیم
- در حین و یا بعد از انجام کارهای خوب ؛ از خودمون تشکر کنیم.
- رویاپردازی کنیم و حس خوب بعد از موفق شدن در هدفمون رو در ذهنمون تصویر کنیم.
ذهنیت و باورهای ثروت ساز
- ثروتمندها باور دارن که پول فقط با تلاش خودشون به دست میاد و فقرا فکر میکنن پول شانسی و تصادقی بدست میاد.
- افراد ثروتمند به پول زیاد فکر میکنن که نه تنها نیازهای روزانه شون برطرف بشه بلکه بتونن با ثروت زیاد به دیگران هم کمک کنن و زندگی راحت تری داشته باشن در صورتیکه افراد فقیر به پول فقط برای رفع نیازهای واقعیشون فکر میکنن.
- افراد ثرومتند خودشون رو متهعد به ثروتمند شدن میدونن و حواشی ثروت ، مثل دید مردم نسبت به پولدارها ، احساس شکست بعد از دست دادن ثروت ، زندگی سخت تر و … اهمیت نمیدن ولی افراد فقیر خودشون رو با باورهای غلطی که دارن از ثروت دور میکنن
- افراد ثروتمند خودشون رو لایق ثروت میدونن و مطمئن هستن که میتونن ثروتمند بشن و در رفاه خیلی بیشتری زندگی کنن ، اما افراد فقیر چنین تفکری ندارن و خودشون رو لایق ثروت نمیدونن
- افراد ثروتمند روی فرصتها تمرکز میکنن ، و افراد فقیر روی موانع و ترسهایی که دارن ، و دقیقا بر اساس اون ترس ها تصمیم میگیرن.
- افراد ثروتمند ، ثروتمندهای دیگر رو ستایش میکنن و آدمهای فقیر از افراد ثروتمند بیزارن و بهشون حسادت میکنن و فکر میکنن که ثروتمندها حقشون رو خوردن و صفتهایی مثل خوش شانس و دزد و… بهشون نسبت میدن.
- ثروتمندها باور دارن در جهان فراوانی وجود داره و خداوند بیکران ، ما رو به هر آنچه بخوایم میتونه برسونه فقط باید ازش بخوایم و تلاش کنیم ، حتی اگه همه چیز رو با هم بخوایم، ولی فقرا این باور رو ندارن و اعتقاد دارن که نمیشه چند نعمت رو با هم داشته باشن مثلا هم ثروت و هم سلامتی و …
- افراد ثرتمند با افراد ثروتمند و موفق دیگه معاشرت میکنن تا از تجارب اونها یاد بگیرن و از از انرژی اونها بهشون برسه و افراد فقیر فقط به افراد ثروتمند حسادت میکنن و ازشون بدگویی میکنن و مسخره شون میکنن و با افراد فقیر معاشرت میکنن.
- افراد ثروتمند ، فضیلتهای خودشون و محصولاتشون رو تبلیغ میکنن تا دیگران با اونها بیشتر آشنا بشن و افراد فقیر به بهانه های مختلفی مثل فروتنی و تواضع بیش از حد ، خودشون رو تبلیغ نمیکنن.
- آدمهای ثروتمند از چالش ها و موانع و پیچ و خمهای جاده موفقیت و ثروت خسته نمیشن و از مسیر لذت میبرن ولی افراد فقیر با اولین مانعی خسته میشن و دنبال زندگی بدون حاشیه و سختی هستن. در اصل افراد ثروتمند از مشکلات، بزرگتر هستن و افراد فقیر از مشکلات کوچکتر هستن!!
- افراد ثروتمند برای هر چیزی که بهشون میرسه خوشحال میشن و شکرگذار اون هستن و قدرش رو میدونن ، در صورتیکه افراد فقیر اصلا دریافت کننده های خوبی نیستن
- افراد ثروتمند دوست دارن بر اساس لیاقت و تواناییشون بهشون پول داده بشه و به همین خاطر حتی با اینکه کارهای آزاد ریسک دارن ، بازم به سمت کار آزاد میرن و افراد فقیر بخاطر ترسی که از آینده دارن ، دوست دارن بر اساس زمان بهشون پول بدن و حتی به حقوق ماهیانه کارمندی با اینکه میدونن کمه ، راضی هستن
- آدمهای ثروتمند به ارزش داراییشون فکر میکنن مثل کارخونه ، املاک و… ولی فقرا فقط به میزان عدد درآمدشون فکر میکنن.
- افراد ثروتمند پولشون رو خوب مدیریت میکنن و افراد فقیر پولشون رو بد اداره میکنن. یکی از راههای مدیریت پول ، پس انداز کردن هستش که افراد ثروتمند خیلی خوب این کار رو بلدن.
- افراد ثروتمند با پولشون کار میکنن و میدونن که کجا پولشون رو بذارن تا با کار کمتر پول بیشتری در بیارن ، در صورتیکه افراد فقیر برای پول کار میکنن و بلد نیستن از پولشون در جاهای پول ساز استفاده کنن.
- آدمهای ثروتمند همیشه به فکر یاد گرفتن هستن و تخصصشون رو مدام ارتقا میدن و جدیدتر میکنن ولی افراد فقیر به یادگیری فکر نمیکنن
- افراد ثروتمند عاشق کارشون هستن و کسب درآمد برای اونها اولدیت اصلی نیست.
- سلامتی برای افراد ثروتمند اهمیت زیادی داره و به همین خاطر بیشتر از بقیه کار میکنن و بیشتر از بقیه هم تفریح میکنن.
معرفی چند کتاب عالی در زمینه تغییر و اصلاح باور
